امروز سه شنبه است. در این مدت فقط توانستم چهار تا از برنامه های تبلیغی نامزدها را ببینم. چهار تا از 9 تایی که تا الان (عصر دوشنبه) پخش شده. (ما ماهواره نداریم و طبیعتا ردیف صورتی جدول را ندیده ایم.)
گفتگوی مستقیم رضایی به عنوان اولین گفتگوی متکلم الوحده برایم خیلی جالب بود. پیشنهادات بسیار جالبی هم مطرح کردند که در جای خودش قابل بررسی است. (چون بخشی از برنامه های ایشان نیازمند به مصوبه مجلس است. راستش نمی دانم چرا بعضی کاندیداهای ریاست جمهوری ما وعده هایی می دهند که بیشتر تقنینی است و در مقابل برخی کاندیداهای مجلس ما وعده هایی دارند که بیشتر اجرایی است! بهتر نیست این دو دسته جای شان را عوض کنند؟)
بگذریم ... اما به نظر من چند نکته منفی باعث شد که این برنامه برای ایشان تا حدی به ضد تبلیغ تبدیل شود. به دلیل وجود یک تضاد.
فکر می کنم مهمترین مسئله ای که کاندیداها در این دوره با آن رو به رو هستند تصویری هست که مردم از آنها در ذهن دارند. مثلا تصویری که از رضایی در ذهن مردم باقی مانده چیست؟ و آیا این تصویر با کنش و منش امروز رضایی منطبق است؟
اگر کاری به انتقادات آتشین سپاهی های قدیمی از ایشان نداشته باشیم و گذشته های دور را هم درز بگیریم اما باز حداقل نکته اینجاست که مردم -بر خلاف تصور آقای رضایی- از ایشان تصور یک ناجی را ندارند. بلکه تصویر «رضایی سیاس» بیش از «برادر محسن» برای آنها جا افتاده است. با این تفسیر تکرار مکرر «من چنین و چنان می کنم» به جای آنکه توجه مردم را به توانایی های این نامزد جلب کند بیشتر به سوءظن آنها دامن خواهد زد. به دلیل همان تضاد تصویری. و متاسفانه این مسئله چیزی نیست که بتوان آن را در ایام تبلیغات دگرگون کرد.
اما اتفاق جالب سانسور دو تکه از گفته های رضایی بود. بخشی مربوط به «حقوق قومیتی» و بخشی هم مربوط به «تصمیم به خودکشی» پدر شهید. سایت تبلیغاتی ایشان ذوق زده خبر این سانسور را منتشر کرد و غافل بود از اینکه این مظلوم نمایی تبعات بسیاری به همراه خواهد داشت.
یکی اینکه قومیت گرایی به این شکل سیاسی اش در کشور ما به شدت منفور است و اگر کسی بخواهد با این روش رای یک قومیت را جلب کند نه تنها توفیقی نخواهد یافت بلکه رای دیگر قومیت ها را نیز از دست خواهد داد. غیر از این است؟ پس این اعتراف از سوی سایت حامی رضایی در حکم یک گل به خودی است.
دوم اینکه صحبت از «تصمیم به خودکشی پدر شهید» به عنوان مصداقی از مشکلات اجتماعی، مصداق بارز «سیاه نمایی» است. جدای از اهانت به خانواده شهدا. این درحالی است که آقای رضایی چند بار تاکید کردند که از اشاره به مشکلات قصد سیاه نمایی ندارند.
مسلما ایشان ادعا نمی کنند که این مورد یک استثنا است. چون همه می دانیم استثنا نمی تواند مصداق بحث باشد. پس با این مثال یک تعمیم هم داده شده و با اعلام اینکه پاکترین اقشار جامعه ما هم دارند حرف از خودکشی می زنند، دقیقا سیاه نمایی رخ داده است.
من فکر می کنم تناقضات و تضادهای مکرر و متوالی آقای رضایی که متاسفانه هر روز هم بر آن می افزایند به مرور کار دست ایشان خواهد داد.
* * *
صحبت های سعید جلیلی فارغ از تطابق کاملش با گفتمان انقلاب یک ایراد مهم داشت. نحوه بیان.
این نحو بیان هرچند اصطلاحا کلاس ریاست جمهوری را بالا می برد اما برای همه اقشار قابل فهم و هضم نیست. یعنی اشتباه ایشان این بود که سخنی را که باید در جمعی مثلا دانشجویی بیان می کردند از صفحه تلویزیون به گوش خانواده های ایرانی با سطوح مختلف سواد و درک و ... رساندند. وقتی سطح بیان از متوسط جامعه بالاتر باشد طبیعتا رغبتی به آن نخواهد شد. هرچند من فکر می کنم که این نقیصه را می شود در آینده برطرف کرد. چون گفتگوی ویژه خبری با جلیلی هم کمابیش همین عیب را داشت اما در گفتگوی با دوربین که بعد از گفتگوی ویژه خبری بود ایشان بهتر صحبت کرد.
چند جمله از ایشان در یادداشتهایم مانده که اینجا تقدیم تان می کنم. اینها تکه های معدودی بود که شاید برای همه قابل فهم باشد: (نقل به مضمون است)
سفرهای استانی خوب بود ولی باید سفرهای وزارت خانه ای (سرکشی به وزارت خانه ها برای اصلاح) هم داشته باشیم.
دستگاه ها گزارش محور شده اند و ساختارها به هدف تبدیل شده اند. مثلا دستگاهی فرهنگی بسیار کار می کند و بودجه می برد ولی نتیجه نمی دهد. دستگاه ها باید نتیجه محور بشوند.
باید به مزیت های نسبی کشور در آمایش سرزمینی توجه کرد. اینکه معدن در یک استان است و کارخانه اش در استانی دیگر ضرر است.
شوراهایی که در زمینه اقتصاد بودند و طبق قانون باید باشند باید با یک آهنگ کار کنند.
ساختار نظامی ما مثل ساختار نظامی عراق بود. کمابیش همان تشکیلات و همان تجهیزات. اما سازوکارهای متفاوت باعث می شد که ما پیروز باشیم. فرمانده عراقی می نشست و به نیرویش می گفت «برو». فرمانده ما می رفت و به نیرویش می گفت «بیا». یک «برو» به «بیا» تبدیل می شد و بسیاری از نتایج تغییر می کرد.
* * *
شاید عجیب ترین بخش از تبلیغات تا این لحظه رفتار حسن روحانی باشد.
راستش قبل از ظهور او در صحنه تبلیغات از وی انتظار صبوری و تحمل بیشتری داشتم. بخصوص که حالت وجهه و مسئولیت ها و مواضع سابقش هم این حالت را القا می کرد. اما از زمانی که تبلیغات انتخاباتی شروع شده به مرور شاهد رفتار و سخنانی پایین تر از وجهه اش هستم.
فکر می کنم اولین بار در دیدار با دانشجویان کرج بود که برآشفتگی ناگهانی روحانی همه را متعجب کرد. به این اضافه کنید مواضع تندش در مورد فتنه 88 را ...
این بار اما ماجرا از دانشگاه کرج هم عجیب تر بود. اگر سوالات مرتبط با فتنه 88 را می شود با اما و اگر و «طرف مقابل هم مقصر بود» از سر باز کرد اما عقب نشینی در پرونده هسته ای را چه؟ چیزی که در برنامه گفتگوی ویژه خبری دوشنبه شب دیدیم این بود.
به هر حال پرونده هسته ای ما، خاطرات آقای روحانی و مواضع روشن مقام معظم رهبری -که آقای روحانی خیلی تمایل داشتند از ایشان هزینه کنند- پیش روی ماست. فکر نمی کنم سیاست انکار و توجیه در این زمینه تا زمان زیادی بتواند دوام بیاورد. چون حافظه تاریخی مردم هر چقدر هم ضعیف باشد مسلما عقب نشینی های مکرر آن دوران را از یاد نمی برد. حدس من این بود که روحانی بیشتر مواضع سلبی خواهد گرفت و البته در این مسیر هم بود که سوال خاص مجری قضیه را برعکس کرد.
حتی طرفداران روحانی هم دوست دارند که ایشان رفتار بهتری با عابدینی (مجری برنامه) که خود یک کارشناس و تحلیلگر شناخته شده مسائل سیاسی است داشته باشد. اگر از امروز نشود سوال مجری را با آرامش و نرمش جواب داد فردا چه خواهد شد؟ البته باید اعتراف کرد که ایشان انصافا بر خودشان مسلط بودند و جز چند کنایه و افزایش تن صدا، بقیه صحبت را با لبخند و روی گشاده جلو بردند. ولی باید دقت کرد که مخاطب تلویزیون به خوبی می تواند لبخند واقعی را از گشاده رویی تکلیف محور تشخیص دهد.
من فکر می کنم که روحانی به تدریج در موضع خودش انعطاف نشان خواهد داد و در آینده بیشتر بر عبارات «تصمیم جمعی» و «موضع نظام» و «تدبیر موقت» تاکید کند. چون غیر از اینها نمی شود توجیهی برای ماجراهای آن سال ها پیدا کرد.
در مورد روحانی گفتنی زیاد است. اما یک سوال بیشتر ذهنم را آزار می دهد:
با توجه به حمایت رسمی هاشمی از روحانی، آیا خلق و خوی نه چندان صبورانه روحانی، در این انتخاب موثر بوده است؟ نمی دانم چرا ذهنم به این سوال پاسخ آری می دهد. شاید به این دلیل که این رفتار تند و گاهی حتی خارج از ادب می تواند بخشی از خشم هاشمی را –هرچند از زبانی دیگر- بر صفحه تلویزیون و در مقابل مردم بیان کند.
یاحق
بعدالتحریر: به نظر شما کاندیداها چقدر از تاکتیک های تبلیغی احمدی نژاد در این انتخابات استفاده می کنند؟ اصلا این را حس کرده اید یا نه؟