به نام خداوند بخشنده مهربان

اين فرمان بنده خدا علي امير مومنان، به مالک اشتر پسر حارث است ...

پس اي مالک بدان!

من تو را به سوي شهرهايي فرستادم که پيش از تو دولتهاي عادل يا ستمگري بر آن حکم راندند، و مردم در کارهاي تو چنان مي نگرند که تو در کارهاي حاکمان پيش از خود مي نگري، و درباره تو آن مي‏ گويند که تو نسبت به زمامداران گذشته مي گويي.



همانا خشم عمومي مردم خشنودي خواص را از بين مي برد، اما خشم خواص را خشنودي همگان بي اثر مي کند. خواص جامعه همواره بار سنگيني را بر حکومت تحميل مي کنند زیرا در روزگار سختي ياريشان کمتر، و در اجراي عدالت از همه ناراضي تر، و در خواسته هايشان پافشارتر، و در عطا و بخشش ها کم سپاس تر، و به هنگام منع خواسته ها دير عذر پذيرتر، و در برابر مشکلات کم استقامت تر می باشند. در صورتي که ستون هاي استوار دين، و اجتماعات پرشور مسلمين، و نيروهاي ذخيره دفاعي، عموم مردم می باشند.



بدترين وزيران تو، کسي است که پيش از تو وزير بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنين افرادي محرم راز تو باشند ... تو بايد جانشيناني بهتر از آنان داشته باشي ... کساني که ستمکاري را بر ستمي ياري نکرده، و گناهکاري را در گناهي کمک نرسانده باشند، هزينه اين گونه از افراد بر تو سبک تر، و ياريشان بهتر، و مهرباني شان بيشتر، و دوستي آنان جز با تو کمتر است.

بدان اي مالک!

هيچ وسيله اي براي جلب اعتماد والي به رعيت بهتر از نيکوکاري به مردم، و تخفيف ماليات، و عدم اجبار مردم به کاري که دوست ندارند، نمي باشد.

آداب پسنديده‏اي را که بزرگان اين امت به آن عمل کردند، و ملت اسلام با آن پيوند خورده، و رعيت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابي که به سنت هاي خوب گذشته زيان وارد مي کند پديد نياور.



با دانشمندان، فراوان گفتگو کن، و با حکيمان فراوان بحث کن، که مايه آباداني و اصلاح شهرها، و برقراري نظم و قانوني است که در گذشته نيز وجود داشت.

کارگزاران دولتي را از ميان مردمي باتجربه و باحيا، از خاندان هاي پاکيزه و باتقوي، که در مسلماني سابقه درخشاني دارند انتخاب کن، زيرا اخلاق آنان گرامي تر، و آبرويشان محفوظ تر، و طمع ورزيشان کمتر، و آينده نگري آنان بيشتر است.



از همکاران نزديکت سخت مراقبت کن، و اگر يکي از آنان دست به خيانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تاييد کرد، به همين مقدار گواهي قناعت کرده او را با تازيانه کيفر کن، و آنچه از اموال که در اختيار دارد از او بازپس گير، سپس او را خوار دار و خيانتکار بشمار، و طوق بدنامي به گردنش بيافکن.

همانا ويراني زمين به جهت تنگدستي کشاورزان است که به آينده حکومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخ گذشتگان عبرت نمي گيرند.

بازرگانان مردمي آرامند، و از ستيزه جويي آنان ترسي وجود نخواهد داشت، مردمي آشتي طلبند که فتنه انگيزي ندارند، در کار آنها بينديش چه در شهري باشند که تو به سر مي بري، يا در شهرهاي ديگر ... اين را هم بدان که در ميان بازرگانان، هستند کساني که تنگ نظر و بدمعامله و بخيل و احتکار کننده اند، که تنها با زورگوئي به سود خود مي انديشند و کالا را به هر قيمتي که مي خواهند مي فروشند، که اين سودجوئي و گران‏فروشي براي همه افراد جامعه زيانبار، و عيب بزرگي بر زمامدار است. پس از احتکار کالا جلوگيري کن، که رسول خدا (ص) از آن جلوگيري مي کرد.

سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه که هيچ چاره اي ندارند، از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان، همانا در اين طبقه محروم گروهي خويشتن داري نموده، و گروهي به گدايي دست نياز برمي دارند، پس براي خدا پاسدار حقي باش که خداوند براي اين طبقه معين فرموده است.



براي دورترين مسلمانان همانند نزديکترين شان سهمي مساوي وجود دارد و تو مسئول رعايت آن مي باشي، مبادا سرمستي حکومت تو را از رسيدگي به آنان بازدارد، که هرگز انجام کارهاي فراوان و مهم عذري براي ترک مسئوليت هاي کوچک تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روي برمگردان، به ويژه امور کساني را از آنان بيشتر رسيدگي کن که از کوچکي به چشم نمي آيند و ديگران آنان را کوچک مي شمارند و کمتر به تو دسترسي دارند،

پس بخشي از وقت خود را به کساني اختصاص ده که به تو نياز دارند، تا شخصا به امور آنان رسيدگي نمايي، و در مجلس عمومي با آنان بنشين و در برابر خدايي که تو را آفريده فروتن باش ...

همانا زمامداران را خواص و نزديکاني است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند. ريشه ستمکاري شان را با بريدن اسباب آن بخشکان و به هيچکدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمين را واگذار مکن و بگونه اي با آنان رفتار کن که قراردادي به سودشان منعقد نگردد که به مردم زيان رساند ... که در آن صورت سودش براي آنان و عيب و ننگش در دنيا و آخرت براي تو است.



هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودي خدا در آن است رد مکن، که آسايش رزمندگان و آرامش فکري تو و امنيت کشور در صلح تامين مي گردد. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتي کردن، زيرا گاهي دشمن نزديک مي شود تا غافلگير کند، پس دورانديش باش، و خوشبيني خود را متهم کن.

مبادا قراردادي را امضا کني که در آن براي دغلکاري و فريب راه هايي وجود دارد، و پس از محکم کاري و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه جويي بردار، مبادا مشکلات پيماني که بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمان شکني وادارد.

از خونريزي بپرهيز، و از خون ناحق پروا کن، که هيچ چيز همانند خون ناحق کيفر الهي را نزديک، مجازات را بزرگ، و نابودي نعمتها را سرعت، و زوال حکومت را نزديک نمي گرداند ... پس با ريختن خوني حرام، حکومت خود را تقويت مکن ... کيفر آن قصاص است و از آن گريزي نيست.

مبادا هرگز! دچار خودپسندي گردي و به خوبي هاي خود اطمينان کني، و ستايش را دوست داشته باشي، که اينها همه از بهترين فرصتهاي شيطان براي هجوم آوردن به توست.

مبادا هرگز! با خدمت هايي که انجام دادي بر مردم منت گذاري، يا آن چه را انجام داده اي بزرگ بشماري، يا مردم را وعده اي داده، سپس خلف وعده نمايي.

مبادا هرگز! در کاري که وقت آن فرا نرسيده شتاب کني، يا کاري که وقت آن رسيده سستي ورزي، و يا در چيزي که روشن نيست ستيزه جويي نمايي و يا در کارهاي روشن کوتاهي کني.

مبادا هرگز! در آنچه که با مردم مساوي هستي امتيازي خواهي.

آنچه بر تو لازم است آن که، حکومتهاي دادگستر پيشين، سنتهاي باارزش گذشتگان، روشهاي پسنديده رفتگان، و آثار پيامبر (ص) و واجباتي که در کتاب خداست، را همواره به ياد آوري، و به آنچه ما عمل کرده ايم پيروي کني، و براي پيروي از فرامين اين عهدنامه اي که براي تو نوشته‏ ام، و با آن حجت را بر تو تمام کرده ام، تلاش کن.



از خداوند بزرگ با رحمت گسترده، و قدرت برترش در انجام تمام خواسته ها، درخواست مي کنيم که به آنچه موجب خشنودي اوست ما و تو را موفق فرمايد، که نزد او و خلق او داراي عذري روشن باشيم. برخوردار از ستايش بندگان، يادگار نيک در شهرها، رسيدن به همه نعمت ها و کرامت ها بوده، و اينکه پايان عمر من و تو را به شهادت و رستگاري ختم فرمايد، که همانا به سوي او باز مي‏گرديم.

با درود به پيامبر اسلام (ص) و اهل بيت پاکيزه و پاک او، درودي فراوان و پيوسته.

والسلام.


پانوشت 1: عکس ها تزئینی بودند. بهتر است تفسیری از محتوای آنها یا چینش آنها یا جملات بالا و پایین آنها نداشته باشید.

پانوشت 2: این متن خلاصه شده بود. متن کامل را در نهج البلاغه نامه شماره 53 مطالعه بفرمایید.

یاحق

+ نوشته شده در  پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ساعت ۳:۲۴ ق.ظ  توسط محمد کوره پز  |